چادر مشکی که می پوشد چه زیبا می شود
ماه کامل در شب تاریک پیدا می شود
.
واژه واژه شعر پا میگیرد اینجا در دلم
وقتی از جای خودش آرام بر پا می شود
.
یوسف از زیباییش حیران،زلیخا در عجب
از شمیم چادرش یعقوب بینا می شود
.
آسمانی هست...او عین خیالش نیست که
دارد از سمت زمینی ها تماشا می شود
.
سر به زیر و سر بلند از کوچه ها رد میشود
با سکوتش کم محلی میکند تا می شود
.
اهل ایمان است و تقوا،با خدا همصحبت است
سمت قرآن می رود وقتی که تنها می شود
.
حس خوبی دارد اما بعد از آن دلچسب نیست
راز وقتی در میان شعر افشا می شود
.
شاعرش وقتی بسیجی باشد و عشق حجاب..
آن زمان معشوق هم بایست اسلامی شود