بـانـو!
آن زمان که
جلوی آیینه می نشینی برای دل خودت !
چهره می آرایی برای دل خودت !
مو پریشان میکنی برای دل خودت !
لباسهای تنگ و بدن نما ... برای دل خودت !
و قدم در خیابان میگذاری آنهم برای دل خودت !
اگر مجالی یافتی...
نیم نگاهی هم به دل پسر همسایه بینداز ...
حالی از چشمان آن مردرهگذر بپرس!
تاملی هم بکن به حال و روز آن پسرکِ نوجوان !
و چه بسیار دلهایی که بخاطر دلِ تو بانو؛ می لرزند و ...
و چه بسیار ذهن هایی که بخاطر دلِ تو بانو؛ کج می روند ....
و دل تو سالهاست که دارد ویران میکند
دلها و فکر ها و زندگی ها را ....
و این تضاد را پایانی نیست که
تو مگویی :
برای دل خودم تیپ میزنم اونگاه نکند!
و او میگوید:
برای دل خودم نگاه میکنم او تیپ نزند!
و اینجاست که عدالت نمایان میشود!
عدالت
همان مفهمومی که می گوید هرچیزی سر جای خودش!
و این یعنی
بـانو نجیب باش و باحیا
آقـا سر به زیر باش و با غیرت !
هر چیزی سر جای خودش!
ألـلَّـھُــــــمَــ ؏َـجــــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألــــــــــْـفـــــَـرَج
فرشتگان لعنت میکنند.
به حق که شایسته این لعن هست.
خدا لعنت کند مردی که به ناموس برادر مسلمانش چشم طمع دارد
فرشتگان نیز لعنت میکنند
او نیز شایسته این لعن است