خیلی دلم میخواست کتاب "من،مادر مصطفی" رو بخونم که هفته ی پیش دوست خوبم این کتاب رو بهم هدیه داد...(از همین جا ازش تشکر میکنم)

خوندمش...

بیشتر از مصطفی،جذب شخصیت مادر و خصوصا همسرش شدم...

تا اینکه دیروز به طور کاملا اتفاقی قسمت شد و تو یک همایش دیدمشون...

بعد سخنرانی و اهدا لوح رفتم روی سن و باهاشون صحبت کردم 

بیشتر از اون چیزی فکر میکردم شخصیتشون به دلم نشست

کوتاه بود...

اما خوب و بیاد ماندنی شد...

اگر غافلگیر نمیشدم حتما کتاب "من،مادر مصطفی" رو میاوردم تا چندخطی برام بنویسن و امضا کنند

البته از اونجایی که ما آدمای فرصت طلبی هستیم از این فرصت استفادده کردیم و کتاب دیگه ای دادیم تا برامون بنویسن


ان شاالله بتونیم راه این فرشتگان رو ادامه بدیم و شرمنده ی زحماتشون نشیم
و فراموش نکنیم که این مردان ، تربیت شده و حمایت شده ی این چنین مادران و همسرانی هستند...

پ.ن1:این اولین باری بود که کسی خواستم برام امضا کنه

پ.ن2:توصیه میکنم کتاب "من،مادر مصطفی" رو بخونید

پ.ن3:از دوستانم هم که باعث این اتفاقات خوب شدن،تشکر میکنم